لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.

آلونک ننه علی دروازه بهشت ... !؟

 ننه علی لقب معروف و مشهور مادری است که مدت ۲۰ سال بصورت شبانه روز در این خانه و در کنار مزار فرزند شهیدش زندگی کرد .

 

برف پیری به ابروی بلند ننه علی نشسته . ننه علی سال‌هاست سکوت کرده ، سال‌هاست چشم به آسمان دوخته و سال‌هاست آغوش باز کرده و زمزمه می‌کند :

 

لالالا گل پونه ، کجا رفتی گل خونه ؟

لالالا گل زردم ، نپرسیدی تو از دردم !

لالالا گل ریشم ، چه زود رفتی تو از پیشم . . .

ننه علی در آلونکی 20 سال بر سر مزار فرزندش زندگی کرد . مگر می شود 20 سال سر مزار فرزندت ، با عزیز‌ در خاک خفته‌ات زندگی کنی ؟! ننه در این 20 سال چه زمزمه می‌کردی ؟ درد دلت را چگونه به زبان می‌آوردی !‌؟ خبر هولناک بود . 20 سال در شب‌های تنهایی و حشتناک گورستان چه خیالی ، لطف بیکران به ننه علی می‌بخشید ؟ چگونه این شب‌ها را تاب می‌آوردی ننه علی ؟ 20 سال تارک دنیا شدی !؟ دنیا چه راحت بعد از گلگون شدن علی رنگ باخت . این همه سال را چگونه تاب آوردی ؟ بر سر مزار ، چرا داغ دلت کهنه نشد ، چطور همیشه تازه ماند ؟ خبر مثل تمام خبرها نبود ! بشنوی و حیرت کنی و لحظه‌ای بعد تمام شود . خبر در تو امتداد پیدا می‌کند . خبر بیچاره‌ات کرد . شب و روزت را گرفت  . با خود می‌اندیشی چرا این خبر تمام نمی‌شود . 20 سال ، 20 سال ، 20 سال . . . این 20 سال با تمام 20 سال‌های دیگر فرق می‌کند .

دخترش می گوید : از زمانی که مادر خبر شهادت علی را شنید ، نخست برای علی مراسم گرفت ، بعد از مراسم مادر به اهواز کنار قبر علی رفت . روز قرآن می‌خواند و شب‌ها در مسجد گورستان می‌خوابید تا اینکه تابستان شد و گرمای هوا مادر را اذیت می‌کرد . پاسداران به امام خبر رساندند ؛ مادری تهرانی کنار قبر فرزندش در اهواز شب و روز زندگی می‌کند . امام دستور داد جنازه علی را به بهشت‌زهرای تهران منتقل کنند . مادر شب و روز کنار قبر بود ، چادری برای مادر زدیم که در آن زندگی می‌‌کرد بعد با موافقت مسئولان بهشت‌زهرا آلونکی برای مادر ساختیم تا مادر در سرما و گرما اذیت نشود .

 

 

 

 مادر 20 سال در آنجا زندگی ‌کرد . شبی خواب دید که علی غمگین است ، از علی پرسید چرا غمگینی؟ گفت مادر پنجشنبه‌ها شهدا را به زیارت امام رضا (ع) می‌برند و مرا به این دلیل که شما بر مزارم هستید نمی‌برند. از آن بعد پنجشنبه‌ها به خانه ما می‌آمد و باز جمعه می‌رفت

 

تا اینکه در سال 1378 هنگامیکه دیگر به علت کهولت سن قادر نبود در بهشت‌زهرا بماند با درخواست رهبرانقلاب به خانه ما آمد و ماهی یک ‌بار به زیارت علی میرفت . اواخر  مادر دچار آلزایمر شده بود و فقط علی و چند نفر از ما را می‌شناخت . . .

دیگر هیچ چیز نمی‌شنوم دلم می‌خواهد باز با مادر صحبت کنم اما انگار سال‌هاست که مادر سکوت کرده . . . تا قطعه 24 بهشت‌زهرا (س) راهی نیست . هنوز قصر عشق ننه علی پابرجاست و زیارتگاه عاشقان شده ، از ننه علی می‌خواهند دستگیرشان باشد و برای آن‌ها دعا کند . قصر حلبی ننه علی عشق را به تمام زبان‌های زنده دنیا ترجمه می‌کند . عقل متحیر می‌ماند . . . مادر ! تو تنها مادر علی نبودی ! تو مادر تمام شهیدانی ، مادر گلگون ‌کفنانی که با لب خونین بر ارزش‌های مقدس بوسه زدند . پس مادر ! صدا کن مرا که صدای تو خوب است ؛ صدای تو سبزینه خوبی‌هاست . . .

 

اما خبر کوتاه بود و تأثیرگذار !

مادر شهید والامقام قربانعلی رخشانی صبح امروز پس از تحمل سال‌ها فراق فرزند شهیدش و تحمل بیماری به لقاءالله پیوست

 

 

به یارب یارب شب زنده داران
به اخلاص دل خدمت گذاران
بحق نعره ا... اکبر
به شیر مادران شیرپرور

به آه سینه های داغداران
امام امت ما را نگهدار


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 3 فروردين 1391برچسب:آلونک ,ننه ,علی ,دروازه ,بهشت ,,,, | 1:20 قبل از ظهر | نویسنده : خلیلی |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • آراد